درصورتی که وکالتنامه ای را در ایران تنظیم و به تایید دفاتر ثبت اسناد و املاک کشور رسانده اید، برای عزل وکیل وکالتنامه لازم است بصورت حضوری و یا با مراجعه وکیل خود به سردفتر ذیربط و یا سردفتر دیگر مراحعه و مراتب اراده خود برای عزل وکیل و باطل نمودن وکالتنامه مذکور را بصورت رسمی ثبت کنید. درصورتی که خود مایل و یا قادر به مراجعه در ایران نیستید در سامانه میخک متن وکالتنامه تنظيم ميگردد تا وكيل جديد، عزل و فسخ وكالتنامه در ايران را به انجام برساند. درصورتی که وکالت دهنده فوت کند و واقعه فوت وی نزد مقامات ثبت احوال ایران و یا نمایندگیهای ایران در خارج از کشور ثبت گردد، طبق قوانین ایران وکالتنامه های وی باطل محسوب خواهد شد و نیازی به انجام تشریفات فسخ وکالتنامه ها نیست بلکه لازم است از ثبت رسمی فوت اطمینان حاصل شود.
درصورتی که وکالتنامه ای را در ایران تنظیم و به تایید دفاتر ثبت اسناد و املاک کشور رسانده اید، برای عزل وکیل وکالتنامه لازم است بصورت حضوری و یا با مراجعه وکیل خود به سردفتر ذیربط و یا سردفتر دیگر مراحعه و مراتب اراده خود برای عزل وکیل و باطل نمودن وکالتنامه مذکور را بصورت رسمی ثبت کنید.
موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند و نیازی به توجیه کار خود برای عزل وکیل ندارد و در بر هم زدن وکالت آزاد است.
عزل وکیل ممکن است به طور ضمنی باشد. چنان که هر گاه موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد، یا عملی کند که با وکالت منافی باشد، یا وکیل دیگری برای انجام مورد وکالت تعیین کند و معلوم باشد که نمی خواهد هر دو عمل مورد نظر را انجام دهد، اقدام او به منزله عزل وکیل است، به ویژه در موردی که با آگاهی از وکالت صورت پذیرد.
البته اصل کلی بالا در عزل وکیل که از جانب موکل و به صورت آزادانه و بدون نیاز به دلیلی صورت می گیرد، در مواردی ساقط می شود. به این معنی که هنگام انعقاد عقد وکالت می توان این عقد را به گونه ای تنظیم نمود که حق عزل موکل و آزادی وی در این حق عزل، سلب شود.
وکیل می تواند هر گاه بخواهد، از وکالت استعفاء دهد و این اقدام اصولا هیچ مسوولیتی برای او ایجاد نمی کند. ولی در مورد وکیل هم استعفای نا بهنگام و نامتعارف، بر مبنای سوء استفاده از حق استعفاء برای او ضمان آور است و باید ضرر مشروعی را که به بار آورده است جبران کند
وکالت عقدی است که بر مبنای اعتماد متقابل وکیل و موکل به یکدیگر نهاده شده است؛ شخصیت هر کدام انگیزه دیگری در انعقاد قرارداد است و با فوت هر کدام یکی از ارکان عقد به هم می خورد.جنون را نیز باید در حکم موت قرار داد، زیرا باعث از بین رفتن شخصیت دیوانه می شود.
سفه (سفیه همان غیر رشید است و به کسی گفته می شود که پس از بلوغ، رشد کافی برای استیفاء حقوق مالی خود کسب نکرده است یا بعد از تحصیل رشد، آن را از دست داده است) موکل موجب بطلان وکالت می شود مگر در مواردی که حجر مانع از توکیل در آنها نمی باشد و همچنین است محجوریت وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد.
مثلاً در صورتی که موضوع وکالت امور غیر مالی مانند نکاح یا تملکات بلاعوض باشد، سفه موکل یا وکیل تاثیری در وکالت نداشته و عقد وکالت به قوت خود باقی می ماند.
هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی وکالت باشد بجا آورد، مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود، خود بفروشد، وکالت منفسخ می شود.
از بین رفتن موضوع در اثر حوادث خارجی یا اقدام اشخاص ثالث : مانند اینکه کالای مورد وکالت بسوزد یا موسسه ای که وکیل آن را اداره می کند منحل شود.
از بردن موضوع وکالت به وسیله موکل: مانند اینکه خانه مورد فروش را ببخشد یا وصیت کند یا کالایی را که برای آن وکالت داده است، خود مصرف کند.
ورشکستگی موکل در جایی که مداخله در امور مالی در تادیه دیون موثر باشد: تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتی آنچه که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید او گردد، ممنوع است. در کلیه اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن موثر در تادیه دیون او باشد، مدیر تصفیه قائم مقام قانونی ورشکسته بوده و حق دارد به جای او از اختیارات و حقوق مزبوره استفاده کند.
انقضای مهلت وکالت، چنانچه مقید به مهلت باشد. به این معنی که اگر مالکی برای فروش ملک خود به مدت سه ماه به دیگری وکالت دهد، تعیین مدت حق عزل را ساقط نمی کند ولی باعث می شود که پس از سه ماه نمایندگی وکیل، بدون اینکه نیازی به عمل حقوقی دیگری از جانب موکل (عزل) باشد، خود به خود از بین برود.
اگر شرکتی که وکیل آن را اداره می کند منحل شود. دیگر سمت نمایندگی مفهوم خود را از دست خواهد داد.